Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


من اینجا خودمم

من اینجا خودمم

 

سلام.

چند وقتیه که نیستیم اومدیم دیدیم چخبره 116/046تا نظر

 

هست که باید ج بدم عارضم که 3 ساعتیه دارم ج میدم الان

 

تموم شد مرسی از همه تون (نمیدونم شاید همتون (نه این

 

که حتمن غلطه)خلاصه منظورم همه تونه چه جوری

 

مینویسنش مهم نیس)الان صدای جعفر در میاد زنگ میزنه

 

فحش میده که اقا جون تو 11 ساله داری مینویسی دست از

 

سر این پرانتزها برنداشتی اقا جعفر از اونجا که تو رو

 

خیلی دوس دارم و شما تنها کسی هستی که از زیر زمین با

 

من اومدی روی زمین و در این 11 سال عمر گرانبهایی که

 

در حال نت نگاری ام شما مثل جد گرامیتان ناظر بر اعمال

 

شنیع بنده بودیید باید بگم که میدونی که قلمم رو اینقدر

 

عوض کردم که تو هم نشناختی و منو از روی همین

 

(((())))ها پیدا کردی پس بد نیستن و میدونی که همه چی

 

رو ترک کردم اگه اینم بذار کنا میشه بیماری و یه هم دیدی

 

افتادم مردم پس به قول خودت ....................

 

 

اقا جعفر این پست اولین پستیه که به اسم یک نفر میذارم کم

 

میای و دیر میای و بالاخره میای یه چیزی روی زمین خوبه

 

یا زیر زمین ؟؟؟؟؟خیلی فرق داره ولی حداقل کاری که

 

میکنی همه میشناسنت

 

 

جعفر جون کافی نتیه روی سرمه داره چراغا رو خاموش

 

میکنه و دارم با نو صفحه مینویسم تا مجبور نشدم شب اینجا

 

بمونم  :دوست دارم

 

نیک باشی و پایدار

 

ادامه داااااااااااااااارررررررررررررردددددد

+نوشته شده در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:,ساعت20:47توسط علی امیری | |

\"جورج برنارد شاو\"، سیمای درخشان درام انگلستان و استاد كمدی نویس عصر و منتقد اجتماعی بود که در نوشته هایش به دشواری های اخلاقى زمان خود مى پرداخت و در تلاش بود تا با استفاده از طنز و كنایه، هدف خود را بیان كند. برنارد شاو یکی از برترین نقادان موسیقی و تئاتر نسل خود (۱۸۵۶ - ۱۹۵۰) به شمار می رود تا جاییکه از او به ‌عنوان تواناترین نمایشنامه نویس بریتانیایی پس از \"شکسپیر\" یاد می کنند.ضمن اینکه او دوست شفیق نابغه فیزیک آلبرت اینشاین هم بود.

علم تنها زمانی خطرناک می‌شود که خیال کند به هدف خود رسیده ‌است.

سکوت بهترین شکل بروز تمسخر است.

اولین وظیفه ما این است که فقیر نباشیم.

آزادی یعنی مسئولیت پذیری، برای همین اکثر آدم‌ها از آن وحشت دارند.

تمام حقایق بزرگ در ابتدا توهین به مقدسات تلقی می‌شوند سپس به سخره گرفته می شوند و در نهایت به عنوان امری بدیهی پذیرفته می شوند.

حسب و نسب زن و شوهر از رفتاری که موقع پرخاش و جدال با هم می‌کنند، معلوم می شود.

عده بسیار کمی از مردم در طول سال بیش از دو یا سه بار فکر می‌کنند. اما من با یکی، دو بار فکر کردن در هفته برای خودم شهرتی دست و پا کرده ام.

وقتی یک احمق کاری را انجام می دهد که از آن شرمسار است، مرتب تکرار می کند که دارد به وظیفه اش عمل می کند.

ازدواج از این جهت محبوبیت دارد که حداکثر وسوسه را با حداکثر شانس در می آمیزد.

در زندگی دو تراژدی وجود دارد. اولی اینکه به مراد قلبت نرسی و دومی اینکه به آن برسی.

حواست باشد چیزی را که دوست داری، به دست آوری. در غیر اینصورت مجبور می شوی چیزی را که به دست می آوری، دوست بداری.

ترور شدید ترین نوع سانسور است.

هیچ عشق خالصانه ای وجود ندارد مگر عشق به غذا.

در هنگام آتش کدام نقاشی را در موزه ملی نجات خواهم داد؟ البته آنی که به در نزدیک تر است.

موفقیت هرگز اشتباه نکردن نیست، بلکه هرگز یک اشتباه را دوباره انجام ندادن است.

بیس بال یک مزیت بزرگ نسبت به کریکت دارد و آن این است که زود تمام می شود.

اولین عشق فقط یک حماقت کوچک با کنجکاوی بسیار است.

بی ریا بودن خطرناک است مگر احمق هم باشید.

هیچ چیز بهتر و آسان‌تر از طرفداری از فقرا یک نویسنده را ثروتمند نمی‌سازد.

کنفرانس محل اجتماع افرادی است که به تنهایی نمی‌توانند مشکلی را حل کنند، بنابراین گرد هم جمع می‌شوند تا به اتفاق به این نتیجه برسند که کاری نمی‌شود کرد.

وقتی پلنگی انسانی را می‌کشد به این می‌گویند وحشی‌گری اما وقتی انسانی پلنگی را می‌کشد به آن می‌گویند شکار.

عشق اشتباه فاحش فرد در تمیز دادن یک آدم معمولی از بقیه‌ی آدم‌های معمولی است.

وقتی که انسان بخواهد ببری را بکشد اسمش را ورزش می‌گذارد اما اگر ببر بخواهد او را بکشد اسمش درنده خویی است.

یک مرد تا زمانی که صحبت‌هایش را انکار نکنید حرفی نمی‌زند!

اگر وقت کافی باشد هر چیزی برای هر کسی دیر یا زود اتفاق می‌افتد.

وقتی چیزی خنده‌دار است با دقت در آن حقیقتی پنهان را جست و جو کنید!

انسانهای خوشبین و بدبین هردو برای جامعه مفید هستند، خوشبین هواپیما را اختراع می‌کند و بدبین چتر نجات را!

تنها کسی که با من درست رفتار می‌کند خیاطم است که هر بار که مرا می‌بیند، اندازه‌های جدیدم را می‌گیرد؛ بقیه به همان اندازه قبلی چسبیده‌اند و توقع دارند من خودم را با آنها جور کنم.

مرد خردمند سعی می‌کند خودش را با دنیا سازگار کند و مرد نابخرد اصرار دارد که دنیا را با خودش سازگار کند. بنابراین کلیه پیشرفت‌ها بستگی به تلاشهای مرد نابخرد دارد.

مردها را شجاعت به جلو میراند و زنها را حسادت !

شما همه چیز‌ها را آنگونه که هست می‌بینید و می‌پرسید که \"چرا\" و من چیزها را آنگونه که هیچوقت نبوده‌اند تصور می‌کنم و می‌پرسم \"چرا که نه؟\"

ما از تجربه کردن می‌آموزیم که انسان هیچگاه از تجربه کردن چیزی نمی‌آموزد.

اگر شما یک سیب داشته باشید و من هم یک سیب و سیبها را با هم عوض کنیم، همچنان هر دویمان یک سیب داریم؛
اما اگر شما یک ایده داشته باشید و من هم یک ایده و اگر ایده هایمان را عوض کنیم، آنگاه هر کدام از ما دو ایده دارد.

هرگاه قصد شوخی دارم، حقیقت را بیان می‌کنم و این بزرگترین شوخی جهان است.

روش جوک گفتن من این است که واقعیت را بگویم. واقعیت خنده‌دارترین لطیفه دنیا است.

 

حاضر جوابی های جورج برنارد شاو

روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید: \"شما برای چی می نویسید استاد؟\" برنارد شاو جواب داد: \"برای یک لقمه نان\"
نویسنده جوان برآشفت که: \"متاسفم! برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم!\"
و برنارد شاو گفت: \"عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم!\"

روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت و گفت:
آقای شاو ! وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در اروپا قحطی افتاده است!
برنارد شاو هم سریع جواب میدهد : بله ! من هم هر وقت شما را می بینم فکر می کنم عامل این قحطی شما هستید
 

 

+نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت1:43توسط علی امیری | |

سوسیـس و کالبـاس نـخورید،




از مرغ فروش می خواهید که مرغ را پاک کند و تمام پوست و آشغال و چربی و دل و روده آنرا بگیرد.



او هم این کار را می کند و زواید را در پاتیلی میریزد و مرغ پاک کرده را به بیش از دو برابر قیمت به شما می فروشد.



چند روز بعد برای فرزندان دلبندتان با قیمت های گزاف پیتزا یا ساندویچ کالباس و سوسیس سفارش می دهید.



و چه بسا خودتان هم با چه لذتی ناخنکی به آن می زنید و کلی خوشحال می شوید که چه غذای دلچسبی برای فرزندانتان خریده اید!



غافل از اینکه همان پوست و دل و روده و پی و چربی های مملو از هورمون را که چند روز قبل به قیمت مرغ کامل و پاک نکرده خریده و سپس دور ریخته بودید؛ دوباره خریده اید و با لذت شاهد خورده شدن آنها توسط فرزندان عزیز و دلبندتان هستید. گذشته از اینکه اکثر مواد موجود در آن اصلا ارزش غذایی نداشته، بعد هم غصه می خورید که چرا سینه پسر هشت نه ساله دلبندتان مانند سینه های یک دختر سیزده چهارده ساله شده و کم کم دارد نیاز به سینه بند پیدا می کند و دلخراش تر آنکه همین فرزندی که او را از جان خود عزیزتر می دارید به سی سالگی نرسیده به دلیل چاقی و اختلالات هورمونی و گرفتگی عروق باید از این مطب به آن مطب و از این بیمارستان به آن بیمارستان ببرید و بر بخت بد او و بخت بد خودتان نفرین کنید ...


...


..


.



در رابطه با ضررهای بیشمار سوسیس و کالباس


موارد زیر در تارنماهای خبری آمده که خواندنش خالی از لطف نیست :



- تولید سوسیس و کالباس از خمیر احشای زائد مرغ!


فارس نیوز : رئیس سازمان غذا و دارو با اعلام تولید سوسیس و کالباس زیر پله‌ای و استفاده از خمیر مرغ (که حاوی همه امحا و احشای زائد مرغ هم هست) در تولید این محصولات گفت: حتی اگر جلوی چشمم از بهترین جای گوشت هم در تولید این فرآورده‌ها استفاده کنند لب به سوسیس و کالباس نمی‌زنم.


احمد شیبانی درباره وضعیت تولید فرآورده‌های پروتئینی در کشور افزود:‌ وقتی ما حدود ۲ سال پیش مسئولیت غذا و دارو را پذیرفتیم برخی تولید کنندگان سوسیس و کالباس از خمیر مرغ که حاوی همه امحا و احشا و آشغال مرغ بود استفاده می‌کردند. وی ادامه داد: ما نامه نوشتیم که جلوی این کار را بگیریم، بگذریم که چقدر اذیت شدیم و چقدر مقاومت کردند اما این یک واقعیت است که می‌گفتند اگر ما از این مواد استفاده نکنیم ضرر می‌کنیم.



معاون وزیر بهداشت گفت: برخی کارخانه‌های بزرگ و معروف آمدند که این دستورالعمل را رعایت کنند اما بعد معلوم شد که یکسری تولید کنندگان زیر پله‌ای و قاچاق در بازار هستند که این کارها را می‌کنند و محصولات با قیمت ارزان وارد بازار می‌کنند و در اختیار ساندویچی‌ها قرار می‌دهند. وی افزود: کارخانه‌های بزرگ و معروف سوسیس و کالباس که از وزارت بهداشت پروانه دارند، مشکلات کمتری دارند اما همه سوسیس و کالباس‌های که در بازار هستند که از برندهای معروف نیستند، شما می‌روی در ساندویجی یک کالباس یا سوسیسی را لای نان می‌گذارد و به شما می‌دهد از کجا می‌دانید که چیست.



رئیس سازمان غذا و دارو اضافه کرد: تازه سوسیس و کالباس فله هم در بازار هست، ما وظیفه داشتیم این برخورد را داشته باشیم و محکم هم پای آن ایستادیم و گفتیم خلاف است بعد هم آیین نامه آن را به دانشگاههای علوم پزشکی ابلاغ کردیم و گفتیم پیگیری می‌کنیم. وی گفت: البته اگر محصولات قاچاق وارد بازار شود باید مسئولان معاونت بهداشتی وزارت بهداشت و بهداشت محیط با آن برخورد کنند و مأموران بهداشتی که در محل عرضه مرغ در مغازه‌ها حاضر می‌شوند و جلوی آنها مرغ را پوست می‌کنند و اشغالش را در یک ظرف می‌اندازند باید مراقبت کنند که این آشغالها وارد سیستم نشود.




- غیر استاندارد بودن نود درصد سوسیس و کالباس ها


تابناک: اداره كل استاندارد استان تهران اقدام به نمونه برداری 26 نمونه سوسیس و كالباس و همبرگر از مراكز عرضه و فروشگاه های زنجیره ای نموده و این نمونه ها از نظر منشاء بافت گوشتی مورد آزمون قرار گرفت که از بیست نمونه سوسیس و كالباس متأسفانه 18 مورد نامنطبق بوده اند ...


موارد مردودی نشان می دهد كه تولیدكنندگان از چربی صفاقی(چربی موجود در دستگاه گوارش و لابه لای روده ها) غضروف شفاف مربوط به دستگاه تنفسی و ریه، عروق، رگ و اعصاب و بافت پیوندی (پوست رگ و پی و چربی ضایعات گوشتی) یعنی بافت هایی خاص كه عضله نیستند و تولیدكنندگان طبق استاندارد ملی مجاز به استفاده از این بخش از لاشه دام در تولید فرآورده های گوشتی نیستند استفاده شده است.



بنا به گزارش روابط عمومی اداره كل استاندارد و تحقیقات صنعتی استان تهران، اسامی تولیدکنندگانی كه تولید با استفاده از بافت های غیر مجاز داشته اند به شرح زیر است:


1.

كالباس خشك تیكه ای 60 درصد شام شام


2.

كالباس خشك 60 درصد آندره


3.

كالباس خشك 60 درصد مروارید سفید گلبرگ


4.

كالباس خشك دانماركی 62 درصد سولیكو(كاله تهران)


5.

كالباس خشك 60 درصد آركا


6.

كالباس خشك مارتادلا 50 درصدآرشاك (كیلا)


7.

كالباس خشك 60 درصد صنوبر


8.

كالباس لیوز 55 درصد دارا (راجی)


9.

سوسیس آلمانی 40 درصد شوكا طعام


10.

كوكتل گوشت سولیكو 55 درصد كاله تهران


11.

سوسیس كوكتل 55 درصد شام شام


12.

سوسیس آلمانی 40 درصد گوشتیران


13.

كوكتل 55 درصد مروارید سفید گلبرگ


14.

كوكتل 60 درصد آرشاك (كیلا)


15.

سوسیس آلمانی 40 درصد ماسیس


16.

سوسیس آلمانی 40 درصد آدلی


17.

سوسیس آلمانی 40 درصد صنوبر


18.

همبرگر معمولی 60 درصد كابی آمل



- پنج خطر سوسیس و کالباس برای بدن


ایسنا: سوسیس و کالباس، یکی از نمونه‌های مواد غذایی است که به راحتی آماده مصرف می‌شود و در عین حال بسیار خوشمزه است و به همین دلیل طرفداران زیادی در میان مردم دارد. اما افزایش استقبال مصرف کنندگان از انواع سوسیس و کالباس، در شرایطی مشاهده می‌شود که بسیاری از متخصصان تغذیه، به مضرات مصرف این نوع مواد غذایی اشاره می‌کنند. این در حالی است که مصرف نوشابه‌ها،‌ سوسیس و کالباس نیز همپای این مواد هر روز افزایش می‌یابد به همین علت اغلب کودکان و نوجوانان با مشکل کمبود آهن، روی و انواع ویتامین‌ها مواجه هستند و رشد آن‌ها به طور کامل انجام نمی‌شود.


سیدضیاءالدین مظهری متخصص تغذیه در این رابطه می‌گوید: دو مسأله اصلی در موضوع استفاده از سوسیس و کالباس وجود دارد که سوسیس و کالباس از چه موادی تهیه می‌شود و در تهیه این فرآورده آیا از استانداردهای تعیین شده، تبعیت می‌کنند. تمام محصولات موجود در بازار در کارخانه‌های نام‌آور تولید نمی‌شود، مشخص نیست سوسیس و کالباس‌های فله‌ای موجود در بازار با چه مواد اولیه‌ای و در چه اماکنی تولید می‌شود و نباید میزان مصرف مواد نگه‌دارنده نیترات و نیتریت در این مواد از میزان استاندارد بیشتر باشد و مدت نگهدارندگی آن‌ها نیز نباید افزایش یابد. این مواد توان دفاعی بدن را تحت فشار قرار می‌دهد و موجب هجوم اسیدهای چرب اشباع شده، می‌شود و عوارض آن به صورت بیماری‌های قلبی، عروقی و سرطان‌ها بروز می‌کند. مصرف استاندارد مواد نگه‌دارنده مسئله‌ای ایجاد نمی‌کند اما بیش از آن خطرناک است.



1. سوسیس، فشار خون را بالا می‌برد

کارشناسان تغذیه در انگلیس هشدار دادند مقدار نمک موجود در اکثر سوسیس‌ها بیشتر از نمکی است که در یک پاکت چیپس وجود دارد. گروهی از متخصصان تغذیه به مطالعه روی محتوای نمک موجود در گوشت تازه، گوشت منجمد و سوسیس‌ها پرداختند و متوجه شدند از بین 246 محصول مختلف سوسیس که در این کشور توزیع می‌شود مقدار نمک موجود در آن‌ها بیش‌تر از نمک یک پاکت چیپس است.



2. سوسیس و کالباس؛ مضر برای پوست

در سال‌های اخیر استفاده از فرآورده‌هایی چون سوسیس و کالباس به صورت چشمگیری افزایش یافته است. این در حالی است که این مواد در کنار طعم جذب کننده‌ی خود، مضرات فراوانی خواهند داشت.


دکتر فرید صفر، پژوهشگر بیماری‌های پوستی گفت: مصرف زیاد سوسیس و کالباس ممکن است در مواردی کهیر ایجاد کند اما در بیشتر موارد تشدید کننده‌ی برخی بیماری‌های پوستی از جمله خارش و یا بیماری‌های حاد پوستی است. بیشترین عامل تحریک کنندگی این مواد، فلفل، ادویه و مواد رنگی و افزودنی است که در آن به میزان زیاد وجود دارد بنابراین به افرادی که سابقه بیماری‌های پوستی، خارش یا کهیر دارند، توصیه می‌شود مصرف این قبیل فرآورده‌ها را به حداقل برسانند و ترجیحاً از مصرف آن‌ها خودداری کنند. ضمناً در بسیاری از موارد اطمینانی از سلامت گوشت مصرفی در این فرآورده‌ها نیز وجود ندارد.



3. خطر بروز سرطان مثانه با مصرف سوسیس و کالباس

مصرف سوسیس و کالباس خطر بروز سرطان مثانه را 30 درصد افزایش می‌دهد. محققان تاکید کردند: مواد افزودنی که در گوشت‌های فرآوری شده شامل سوسیس و کالباس استفاده می‌شوند، خطر ابتلا به این سرطان را تشدید می‌کنند. محققان در تشریح این اثرگذاری، متذکر شدند که نمک‌هایی مثل نیتریت سدیم و نیترات سدیم در این غذاها می‌توانند با اسید معده واکنش انجام داده و در طول فرآیند هضم و جذب غذا، مواد سرطانی را تشکیل دهند. در این پژوهش دانشمندان انستیتو ملی سرطان در راکویل آمریکا، رابطه بین مصرف افزودنی‌های گوشتی و خطر بروز سرطان مثانه را مورد ارزیابی قرار دادند.



4. مصرف سوسیس و کالباس و ابتلا به بیماری‌های ژنتیکی

محمد تقی اکبری، رئیس انجمن ژنتیک ایران می‌گوید: مصرف سوسیس و کالباس قطعاً در ابتلا به بیماری‌های ژنتیکی اثر دارد، البته این ابتلا به مرور اتفاق می‌افتد. میزان بیماری‌های ژنتیک در ایران نظیر سایر کشورهاست و در مواردی به دلیل ازدواج خویشاوندی بیشتر از سایر کشورها می‌باشد.‌ امکانات موجود برای تشخیص و شناسایی بیماری‌های ژنتیکی به این صورت است که سازمان بهزیستی مراکز مشاوره ژنتیک برای بیماری‌های ژنتیک طی دهه گذشته در استان‌های مختلف ایجاد کرده است و مراکز بهداشت سراسر کشور نیز به بیماری‌های ژنتیک پرداخته‌اند.



در حال حاضر حداقل 13 تا 16 هزار بیماری ژنتیکی وجود دارد که برخی از آن‌ها شیوع بالا دارد و شیوع برخی خیلی پایین است. متأسفانه آمار دقیقی از همه مبتلایان به بیماری‌های ژنتیکی نداریم؛ اما در مورد بیماری‌های غربالگری شده مانند تالاسمی می‌توان آمار داد. بیماری‌های ژنتیکی 2 دسته هستند: این بیماری‌ها یا ارثی هستند و از پدر و مادر به ارث می‌رسند یا بر اثر جهش جدید در ژن فرد به وجود می‌آید. به عنوان مثال آکندروپلازی که کوتاهی قد را موجب می‌شود، دوسوم به علت جهش جدید در ژن ایجاد می‌شود. یک‌سوم افرادی که به هموفیلی مبتلا می‌شوند بر اثر جهش جدید است و قبلاً پدر و مادر فرد به آن مبتلا نبوده‌اند.



5. دشمنی سوسیس و کالباس با قلب

برای کاهش خطر حملات قلبی و دیابت افراد باید از مصرف زیاد گوشت‌های فرآیند شده اجتناب کنند. به عنوان مثال نباید زیاد در وعده‌های غذایی خود هات‌داگ، سوسیس و یا کالباس بخورند. مصرف این غذاها نباید بیش از یک بار در هفته باشد. طبق تحقیقات دانشمندان دانشگاه هاروارد روی یک میلیون و دویست هزار نفر که نتایج آن در کنفرانس انجمن قلب آمریکا مطرح شد، مشخص شد 23 هزار و هشتصد نفر از این افراد دچار بیماری‌های قلبی بوده و 2 هزار و دویست نفر هم به سکته مبتلا شده و 10 هزار نفر دیابت داشتند.



مصرف بیش از حد مواد افزودنی در سوسیس و کالباس خطرناک است و رادیکال‌های آزاد که بر اثر استفاده از این مواد به وجود می‌آید، می‌تواند اطلاعات DNA را تغییر دهد و یک سلول سالم را به سمت سرطانی شدن سوق دهد. محققان در این بررسی دریافتند که افرادی که گوشت قرمز فراوری نشده مصرف می‌کردند به طور قابل توجهی کمتر در معرض خطر بیماری‌های قلبی و دیابت قرار داشتند. اما در هر حال خوردن گوشت‌های فرآیند شده با افزایش خطر ابتلا به این دو بیماری ارتباط داشت. در واقع برای هر 50 گرم گوشت فراوری شده در هر وعده خطر بیماری‌های قلبی تا 42 درصد افزایش می‌یابد و خطر دیابت نیز تا 19 درصد بالاتر می‌رود. به گفته محققان وجود نمک، مواد شیمیایی نگه‌دارنده و چربی دلیل ابتلا به بیماری‌های قلبی و دیابت است.

+نوشته شده در پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:,ساعت1:42توسط علی امیری | |

 

 

 

موضوع انشا : مرد گريه نميكند

 

 

 

 

میترسم که در آینده دانشمند بشوم از بس که فکر میکنم...

 

 

 

 

 

من دوست ميدارم در آینده مهندس بشوم نه دانشمند! چون رها دوست دارد شوهرش مهندس باشد...

 

 

 

 

 

پس زیاد فکر نمیکنم...

 

 

 

 

 

امروز علی موقعه بازی محکم توپ را به دماغمان زد و خيلي خون آمد و نصف دماغمان كنده شد و من گریه کردم و پیشه مامانم رفتم...و مامانم گفت: اشکال ندارد! مرد که گریه نمیکند!!!

 

 

 

 

 

و من گریه نکردم چون فهمیدم مرد شدم! و دویدم رفتم پیشه پدرم و گفتم : پدرا! من کی ریش در میارم؟؟؟ پدرمان گفت: هنوز بچه ای پسر جون! و من فهمیدم که هنوز مرد نشدم!!!

 

 

 

 

 

من دوست دارم در آینده ریش در بیاورم تا بتوانم ریشم را بزنم...

 

 

 

 

 

...

 

 

 

 

 

چند روز پیش تولده رها بود و من و مامانم برايش يك عروسک خریدیم (من دوست داشتم برايش آمپول بخرم تا بتوانيم دكتر بازي كنيم) و رها خیلی خوشحال شد و قرار شد با هم خاله بازی کنیم...

 

 

 

 

 

خاله بازی خیلی مسخره است! اصلا خاله در آن وجود ندارد!!! من بابا شدم و رها مامان... و عروسکه رها بچه شد...

 

 

 

 

 

من مثلا رفتم کارخونه که مثلا مهندس باشم و رها مثلا غذا درست کرد و من مثلا خرید کردم و مثلا رفتم خونه بعد مثلا غذا خوردیم...

 

 

 

 

 

رها نمیذاشت من بچه ررا بخوابونم و من ناراحت شدم و خواستم گریه کنم که یادم اومد ((مرد که گریه نمیکنه!!!))

 

 

 

 

 

(پس باید چیکار کنه!!!؟؟؟) منم عروسکش را زوری گرفتم و کوبیدم به دیوار و پایش را کندم...

 

 

 

 

 

رها گریه کرد و دوید رفت پیشه مامانش و من فهمیدم اشکال ندارد که زنها گریه میکنند...

 

 

 

 

 

و ما دیگر خاله بازی نکردیم...

 

 

 

 

 

....

 

 

 

 

 

وقتی از پدرمان پرسیدم: "بابا! زن و شوهر ها باید چجوری باشن؟؟؟"

 

 

 

 

 

پدر گفت: " پسر جون! زنا باید قدره شوهراشونو بدونن!!! شوهرا هم که باید فقط از بوقه سگ تا بوقه سگ، سگ دو بزنن دنباله یه لقمه نون!!! "

 

 

 

 

 

گفتم: "همین؟؟؟!!!"

 

 

 

 

 

گفت: "خوش بحالت پسر جون! خيلي خري و هیچی نمیفهمی......" (بعد یواشکی گفت:"فردا زنت حالیت میکند...")

 

 

 

 

 

و وقتی از مادرمان پرسیدم ،

 

 

 

 

گفت: "شوهرا باید یذره چشاشونو وا کنن تا بتونن قدره ما زنا رو بدونن!!! زنا هم که باید از کله ی سحر تا کله ی سحر بشورن و بسابن و بپزن و بروبن و بچه داری کنن! تازه اگه بیرون از خونه کار نکنن بدبختا!!!"

 

 

 

 

 

گفتم: "همین؟؟؟!!!"

 

 

 

 

 

گفت: "همین پسرم!!!" (بعد یواشکی گفت:"بیچاره زنت...")

 

 

 

 

 

...

 

 

 

 

 

و من با اینکه نمیدانم "سگ دو" چجور چیزی است ولی میدانم "يك لقمه نون" خیلی کم است! و با اینکه نمیدانم "قدر دانستن" چجور چیزی است ولی میدانم چشم رو باز کردن کاری ندارد!

 

 

 

 

 

پس فهمیدم که شوهر بودن خیلی راحت است...

 

 

 

 

 

....

 

 

 

 

 

همیشه خیلی تعجب میکنم که چرا بابا و مامانم برای هم پفک نمیخرند؟؟!! یا باهم توپ بازی و خاله بازی و دكتر بازي نمیکنن؟؟!!

 

 

 

 

 

من دوس دارم در آینده رها برايم پفک بخرد و با من توپ بازی و دزد و پلیس بازی و كارهاي ديگر کند و همدیگر را به پارک ببریم... و دوس دارم در آینده رها عروسکش رو بمن بدهد و منم تفنگم رو به او بدهم... من دوس دارم در آینده با رها عروسی کنم تا اگه رها منو بغل کرد یا بوس کرد خانوم مربی دعوایمان نکند و من خجالت نکشم...

 

 

 

 

 

من دوس دارم پوله راستکی در بیاورم و گوشت و میوه و نون و ماسته راستکی بخرم تا با هم بخوریم و خیلی دوس دارم که گنده و قوی بشوم تا علی نتواند خاله بازیه ما را بهم بزند... و به رها آمپول بزند

 

 

 

 

دوس دارم در آینده ماشین بخرم که با رها دونفری برویم مهدکودک...

 

 

 

 

 

دوس دارم که رها در آینده با من قهر نکند!!!

 

 

 

 

 

من رها رو دوست دارم ولی رها دیگه من را دوست ندارد... به خاطره همین من دوس دارم گریه کنم ولی مرد که گریه نمیکند!!!

 

 

 

 

 

(من نمیدانم مرد چیکار میکند!!!)

 

 

 

 

اين بود انشاي من

+نوشته شده در چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:داستان های حالب,ساعت1:6توسط علی امیری | |

سلام گفتم اپ میکنم ولی نت هی قطع میشد و نذاشت الانم یه هو وصل شد گفتم یه اپ کنم .فقط به خاطر تو

 

آپ

 

اینم یه جور اپه دیگه

+نوشته شده در جمعه 5 اسفند 1390برچسب:اپ,ساعت4:5توسط علی امیری | |

تست روانی شناسی

 

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌پزشک پرسیدم : شما چطور می‌فهمید که یک فرد به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟

 

روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند.

 

من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است.

 

روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد...تخت تان کنار پنجره باشد خوبه ؟

+نوشته شده در سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:,ساعت20:17توسط علی امیری | |

 

"نمی خواهم بمیرم با که باید گفت؟"
کجا باید صدا سر داد؟
در زیر کدامین آسمان
روی کدامین کوه؟
که در ذرات هستی ره برد طوفان این اندوه
که از افلاک عالم بگذرد پژواک این فریاد
کجا باید صدا سر داد
فضا خاموش و درگاه قضا دور است
زمین کر آسمان کور است
نمی خواهم بمیرم با که باید گفت؟
اگر زشت و اگر زیبا
اگر دون و اگر والا
من این دنیای فانی را
هزاران بار از آن دنیای باقی دوست تر دارم

به دوشم گر چه بار غم توان فرساست
وجودم گرچه گرد آلود سختی هاست
نمی خواهم از این جا دست بردارم!
تنم در تار و پود عشق انسانهای خوب نازنین بسته ست
دلم با صد هزاران رشته با این خلق
با این مهر با این ماه
با این خاک با این آب
پیوسته ست.
مراد از زنده ماندن امتداد خورد و خوابم نیست
توان دیدن دنیای ره گم کرده در رنج و عذابم نیست
هوای همنشینی با گل و ساز و شرابم نیست
جهان بیمار و رنجور است
دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست
اگر دردی ز جانش بر ندارم ناجوانمردی ست
نمی خواهم بمیرم تا محبت را به انسانها بیاموزم
بمانم تا عدالت را برافرازم بیفروزم
خرد را مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم
به پیش پای فراداهای بهتر گل برافشانم
چه فردایی چه زیبایی!
جهان سرشار از عشق و گل و موسیقی و نور است........
نمی خواهم بمیرم ای خدا
ای آسمان
ای شب!
نمی خواهم
نمی خواهم
نمی خواهم
مگر زور است؟

**فریدون مشیری**


+نوشته شده در سه شنبه 30 بهمن 1390برچسب:اشعار فریدون مشیری ,علی امیری,ساعت9:12توسط علی امیری | |

دهانت را می بویند

مبادا که گفته باشی دوستت می دارم

دل ات را می بویند

روزگار غریبی ست نازنین

و عشق را

کنار تیرک راه بند

تازیانه می زنند .

عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد

در این بن بست کج و پیچ سرما

آتش را به سوختْ بارِ سرود و شعر

فروزان می دارند

به اندیشیدن خطر مکن

روزگار غریبی ست نازنین

آن که بر در می کوبد شباهنگام

به کشتن چراغ آمده است .

نور را در پستوی خانه نهان باید کرد

آنک قصابان اند بر گذرگاه ها مستقر

با کنده وساتوری خون آلود

روزگار غریبی ست، نازنین

و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند

و ترانه ها را بر دهان .

شوق را در پستوی خانه نهان بایدکرد

کباب قناری

بر اتش سوسن و یاس

روزگار غریب ست، نازنین

ابلیس پیروزْ مست

سور عزای ما را بر سفره نشسته است

خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد

+نوشته شده در سه شنبه 30 بهمن 1390برچسب:اشعار احمد شاملو ,احمد شاملو ,ساعت1:15توسط علی امیری | |

عکس های با حال سکسی.

+نوشته شده در یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:عکسهای با حال و سکسی,+18,ساعت6:33توسط علی امیری | |

چشمانم به مسجد خیره بود

 

                         و گوشم پر الله و اکبر

 

                      و عینکم که بدون چشم  پر ثکث بود

 

                                و پاهایم که داشت میلرزید

-تو کمی آن سو تر

 

و دوتا سیب که داشت با شاخه به ریه های مسموم من سرازیر میشد

 

و ترسی که از عریانی لبانت به شاه رگم دخول میکرد

 

منی که پر از هیچ بود بود

 

                      و  تو........

   

                                هه هه هه هه هه

 

 

پی نوشت:"ث"   با    "س" مساوی نیست



=========================================

 

 

تمام بی شرافتی هایم شبیه یک تخم مرغ عسلی است

 

                  و آبی که از شهر همیشه بهار ............

 

و شرایط که همیشه برای زنجیر و ندیدن و طلا جور است

 

-داشت یادم میرفت-

 

وافوری که که هیچ وقت به ما نمیرسد

============================================

احساسی که پر از تملک بود داشت در دستانم موج میزد

 

-نوری که دزدکی خود را به پیاله رسانده بود ،بی سر گیج و مبهوت منگ شد و

به ته پیاله رفت

و احساس لولیدگی در دستان من و تو که دیگر نبودی

 

 

 

+نوشته شده در یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:شعر های علی امیری ,ساعت6:16توسط علی امیری | |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد